اولین مسافرتی که بنیتا جونی رفت
سلام عروسکم
هفته پیش اولین مسافرتی بود که با تو مهربون رفتیم
رفتیم شمال ویلای دوستم خاله فاطمه و خاله نرگسینا و کوثر جونم بود
خیلی خوش گذشت
از موقع بارداریم تا اون روز مسافرت نرفته بودیم دلم برای یه سفر لک زده بود شدیدااااااا
قرار شد ما با خاله فاطمه اینا پنجشنبه صبح زود راه بیافتیم و خاله نرگس اینا فرداش راه بیافتن
رفتیم و تو راه که اصلا اذیت نکردی اونجا هم اصلا اذیت نکردی آخه تو چقدر ماهییییییییی عاشقتم وجودم
همش چهار روز اونجا بودیم گرچه دلمون میخواست بیشتر اونجا باشیم هوووم
مسافرت ایندفعمون با همیشه خیلی فرق میکرد
دفعه اخری که باهم رفته بودیم خاله نرگس کوثر خوشملیو باردار بود یادش بخیر خیلی خوش گذشت
دفعه های قبل هر وقت میرفتیم تا صبح خانوما دور هم بودیمو با هم حرف میزدیم
اما ایندفعه تا شام میخوردیم هر کی میرفت دنبال جوجه خودش که بخوابونتش هووم
البته ایندفعه هم با وجود شما فینگیلیا هم خوش گذشت
عکسهای شمال در ادامه مطلب